همه ی ما یعنی کسانی که بخشی از وقت روزانه خود را صرف وبلاگ نویسی می کنیم یعنی این که جز جامعه ای هستیم به نام وبلاگستان.لذا وبلاگستان را می توان از جهات بسیاری به یک جامعه تشبیه کرد.جامعه ای که متشکل از وبلاگ نویسان مختلف با عقاید و نظریات مختلف می باشند.
همیشه مانند یک جامعه مشکلاتی وجود دارد که بر طرف کردن این مشکلات نیاز و همکاری وبلاگ نویسان را می طلبد.البته منظور من قسمتی است که به ما مربوط می شود نه دیگر قسمت ها.
طبیعی است که در این بین هم افراد بسیاری نقش خواننده را دارند و فقط مطالب را می خوانند و مانند مصرف کننده ای در جامعه وبلاگستان زندگی می کنند.
این روز ها مطالبی در خصوص مشکلات وبلاگستان فارسی ارائه شده و در بسیاری از آن ها فقط به مشکلات اشاره شده است و می توانم بگویم که راه حل کارآمدی ارائه نشده است و این باعث شده است که این مشکلات را هم که می خوانیم مانند مطلبی باشد که در روزنامه می خوانیم و عمیق به آن نیندیشیم.
از جمله این مطالب می توان به «وبلاگستان،شهری که دانشگاه ندارد!» اشاره کرد که چندی پیش {نون وا} آن را منتشر کرد.
در این مطلب در خصوص مشکلاتی که از دید نویسنده در وبلاگستان فارسی وجود داشت اشاراتی شده بود اما باید بگویم این مشکلات را خیلی از ما می دانیم ولی به آن اعتنایی نمی کنیم و این باعث می شود که دیگر برای نسل بعدی وبلاگ نویسان انگیزه ای برای نوشتن باقی نماند و صرفا فقط یک خواننده باشد تا تولید کننده محتوا.
(بیشتر…)
فرهنگ درستی به نام کامنت گذاری در وبلاگستان وجود ندارد!
منتشرشده: سپتامبر 20, 2010 در جامعه وبلاگ و وبلاگ نویسیبرچسبها:blog, comment, مطلب خوب و مفید, نظر, نظریه, وب سایت, وبلاگ, وبلاگ خوبی داری, وبلاگستان،شهری که دانشگاه ندارد, کامنت, کامنت اسپم, web site, weblog, ایده, بلاگ, بیهوده, تبلیغاتی, خواننده, دیدگاه, سایت
همه ی ما یعنی کسانی که بخشی از وقت روزانه خود را صرف وبلاگ نویسی می کنیم یعنی این که جز جامعه ای هستیم به نام وبلاگستان.لذا وبلاگستان را می توان از جهات بسیاری به یک جامعه تشبیه کرد.جامعه ای که متشکل از وبلاگ نویسان مختلف با عقاید و نظریات مختلف می باشند.
همیشه مانند یک جامعه مشکلاتی وجود دارد که بر طرف کردن این مشکلات نیاز و همکاری وبلاگ نویسان را می طلبد.البته منظور من قسمتی است که به ما مربوط می شود نه دیگر قسمت ها.
طبیعی است که در این بین هم افراد بسیاری نقش خواننده را دارند و فقط مطالب را می خوانند و مانند مصرف کننده ای در جامعه وبلاگستان زندگی می کنند.
از جمله این مطالب می توان به «وبلاگستان،شهری که دانشگاه ندارد!» اشاره کرد که چندی پیش {نون وا} آن را منتشر کرد.
در این مطلب در خصوص مشکلاتی که از دید نویسنده در وبلاگستان فارسی وجود داشت اشاراتی شده بود اما باید بگویم این مشکلات را خیلی از ما می دانیم ولی به آن اعتنایی نمی کنیم و این باعث می شود که دیگر برای نسل بعدی وبلاگ نویسان انگیزه ای برای نوشتن باقی نماند و صرفا فقط یک خواننده باشد تا تولید کننده محتوا.
(بیشتر…)